شروع کار

بسم رب الشهدا و الصدیقین

• از مجنون به همت .... همت همت همت
  
• مجنون جان به گوشم
• هاجی رسیدیم به جاده چی کنیم نیرو ها خستن دشمن داره نقل ها شو می ریزه رو سرمون
• مجنون جان همین جاده رو برو تا به کوه برسی باید قله کوه رو بگیریم تا عملیات موفق بشه
• هاجی راه پر پیچو خمه تا الانم کلی تلفات دادیم کلی از جوونا کشته و زخمی شدن خواهر های همراه مونم اسیر شیطان هر لحضه داره حلقه محاصره رو تنگ تر می کنه
• مجنون جان راه دیگه ای نیست یا باید راهو تا اخر بری یا کلی دیگه هم همین بلا سرشون می یاد
• حاجی سنگر نداریم همه از دست می رن
• توی راه یه سری سنگر هست سنگر رهبری امن ترینه دشمن داره سنگر حجابو می گیره زود خودتونو برسونید
• هاجی نمی شه اوضاع اینجا خیلی خرابه
  
• مجنون جان امیدت به خدا باشه اقا دستور دادن هرکی سرباز منه باید برسه به قله
• چون اقا گفتن پس بریم به امید حق